التعليقة على الفوائد الرّضويّة, الامام الخمينى(ره), مؤسسة تنظيم و نشر آثار الامام الخمينى, الطبعة الاوّلى, مطبعة مؤسسة العروج, خرداد1375, محرم1417, 190ص, وزيرى.
سنت حاشيه نگارى و تعليقه نويسى بر آثار عالمان, سنت ديرپاى در فرهنگ مكتوب اسلامى است. بسيارى از عالمان چون آثار و مآثر بزرگان را مى نگريستند, و جز موارد اندكى را براساس آراء خود مى يافتند, يا مواردى را نيازمند شرح و تعيين مى ديدند, در قالب شرح ها, حاشيه ها, تعليقه ها آن موارد را يادى كردند و يا به شرح آن موارد دست مى يازيدند. بدين سان حاشيه ها و تعليقه ها يكسر به گونه اثر تعليقه نگار و حاشيه نويس نيز شمرده مى شود. در ميان آثار ارجمند حضرت امام(ره), تعليقه اى است از آن بزرگوار بر شرح قاضى سعيد قمى از حديث (رأس الجالوت).
صاحب مفاتيح العلوم در معرفى رأس الجالوت مى گويد:
الجالوت: الجالية من اليهود, اي الذى جلوا عن أوطانهم ببيت المقدس. و رأس الجالوت رئيسهم, و كان من ولد داود عليه السلام1
وى كه در عصر امام ثامن الحجج(ع) مى زيست با آن حضرت احتجاجاتى داشت;دسته اى از اين احاديث كه مناظره اى است بين امام رضا(ع) و رأس الجالوت درباره مباحث كلامى و عرفانى است كه احتمالاً اين محاجّه در مدينه صورت گرفته كه بعضى از عالمان دين آن را در كتاب هاى خود ذكر كرده اند. مرحوم صدوق در كتاب توحيد خود به بعضى از اين مناظره ها اشاره مى كند.2 طبرسى نيز در احتجاج, به بعضى ديگر از اين احتجاجات اشاره كرده است.بخشى از احتجاجات حضرت امام رضا(ع) با اصحاب اديان مختلف به خصوص با رأس الجالوتِ يهودى در عيون الاخبار الرضا و مسندالرضا و هم چنين بحارالأنوار نقل شده است.
ولى حديث رأس الجالوت كه قاضى سعيد آن را شرح كرد و امام ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ بر آن تعليقه زده و يا شرحى مستقل بر آن نگاشته, در هيچ يك از كتاب هاى روايى و يا كلامى مشاهده نگرديده است, بلكه به صورت شفاهى و سينه به سينه به قرن يازدهم منتقل گرديد و در آن عصر به رشته تحرير در آمد و از آن پس شرح هايى پرمغز بر آن نگاشته اند كه تاكنون بعضى به چاپ رسيده و در دسترس دانش پژوهان قرار گرفت و برخى ديگر متأسفانه همچنان در كتابخانه ها, مخطوط باقى ماند است.
در اين حديث, امام رضا(ع) پاسخ خود را به دونوع موجز و مفصل ارائه فرمودند; به نحوى كه او در پايان محاجه با گفتن شهادتين دين اسلام را پذيرا شد و به دين حنيف گرويد. جمله فلمّا سمع رأس الجالوت كلامه عليه السلام بهت و تحيّر و شهق شهقة و قال: أشهد أن لا أله ألاّ اللّه, و أنَّ محمداً رسول اللّه, و انّك ولى اللّه و وصيّ رسوله, و معدن علمه حقّاً حقاً, دليل اين ادعا مى باشد.
تاكنون بيش از ده شرح بر اين حديث شريف توسط عالمان دين نوشته شده است.
كتاب فوائدالرضوية اوّلين شرحى است بر حديث رأس الجالوت كه توسط عالم عارف محمد سعيد بن محمد مفيد قمى معروف به قاضى سعيد3 نوشته شده است. وى در سال 1049هجرى قمرى در عصر صفويه در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود و در سال 1103 هجرى قمرى به سوى معبود شتافت. ايشان از شاگردان فيض كاشانى و عبدالرزاق لاهيجى و رجب على تبريزى بود.4 وى از آن جهت كه مدتى در قم به قضاوت اشتغال داشت به قاضى معروف گرديد. او كه متكلم و الامقام و عارفى سالك بود, آثار بسيار زيادى از خود به يادگار گذاشت. وى توان علمى و تخصص و تبحر خاصى در علوم فلسفه, كلام و عرفان داشت.
التعليقه على الفوائدالرضويه, به قلم حضرت امام(ره) شرح و تفسيرى است به زبان عربى بر شرح حديث رأس الجالوت كه توسط قاضى سعيد نگاشته شده است.و در سال 1348 توسط حضرت امام خمينى(ره) تعليقه اى بر آن زده شد و در سال 1417هجرى قمرى يعنى خرداد ماه 1375شمسى توسط مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (ره) به چاپ رسيد. امام(ره) افزون براين تعليقه بر شرح قاضى سعيد دو شرح مستقل ديگرى بر اين حديث Ɇوشته است كه نويسنده آيينه دانشوران, تاريخ تأليف آن راسال 1348هجرى شمسى بيان مى كند; اگرچه اين رساله بر اساس اظهارات بعضى از مسئولين مؤسسه نشر آثار حضرت امام(ره) تاكنون چاپ نشده است.5 جا دارد اين اثر حضرت امام(ره) نيز با همت مسئولين مؤسسه در سال امام ـ رضوان اللّه تعالى عليه ـ كه با تدبير حكيمانه شاگرد فرزانه اش مقام معظم رهبرى ـ حفظه اللّه ـ نام گذارى شد, احيا و منتشر گردد تا سالكان طريقت كوى او از درياى بى كران عرفانى آن سودى برند و گامى به حق نزديك شوند.
حاج احمد آقا مى گويد:
از ايشان [امام(ره)] سؤال كردم تا آن جا كه مى دانم حضرت عالى در سن27سالگى كتاب مصباح الهداية را نوشته ايد كه عرفانى است و در سن29سالگى شرحى بر دعاى سحر نگاشته ايد و بعضى ها هم مى گويند هنوز متأهل نشده بوديدكه كتاب اربعين حديث را تأليف نموده ايد كه هفت حديث كتاب مربوط به مسائل عقليه وسى و سه حديث مربوط به اخلاقيات مى باشد.
[امام(ره)] فرمودند:
درست يادم نيست, ولى آنچه در نظرم هست اين است كه حاشيه و شرح رأس الجالوت را اوّل نوشته ام.
و اضافه كردند: ولى ممكن است همين طور باشد كه تو مى گويى.
از آن جايى كه گرفتارى ها اجازه بحث بيشتر را نداد, ساكت شدم, ولى من معتقدم كه اوّلين كتاب امام(ره) مصباح الهداية است و دومين تأليف ايشان شرح دعاى سحر و سومين تأليف كتاب اربعين حديث و كتاب رأس الجالوت پس از مرحوم آقاى شاه آبادى است و قهرى است كه پس از تأهل حضرت امام مى باشد و حال اين كه تأهل امام(ره) در 28سالگى بوده است و آنچه مسلم است امام(ره) در 28سالگى كتابى را تأليف نموده اند.6
تعليقه امام(ره) بر شرح حديث رأس الجالوت قاضى سعيد بر اهميت وارزش علمى آن افزوده است. شايد بتوان گفت كه شرح قاضى سعيد بر اين حديث از اهميت خاصى در نزد امام برخوردار بود و درست به همين دليل امام(ره) از ميان شرح هاى متعدد موجود كه توسط عالمان بر اين حديث نگاشته شده است كه هر كدام از اهميتى خاص برخوردارند اين شرح را اختيار كرد. و بر آن حاشيه زدند و لااقل مى توان گفت از بهترين شرح ها به شمار مى رود. از آن جا كه امام(ره) با انديشه هاى فلسفى, كلامى و عرفانى قاضى سعيد كاملاً آشنا است و بخشى از اين انديشه ها را در كتاب مصباح الهدايه خود به نقد كشيد است, ارزش اين كتاب را دو چندان كرده است. امام در اين كتاب درباره قاضى سعيد مى فرمايد:
(من از عارفى كه نامش برده شد (قاضى سعيد قمى) با آنكه در عرفان مقام والائى دارد و در راه سلوك قدمى استوار, درشگفتم كه چرا از اين مقام كه مورد توجه عارفان بزرگ است غفلت نموده تا آنجا كه صفات ثبوتيه را از حق جل شأنه نفى كرده و گفته است كه همه صفات به معانى سلبى باز مى گردد و از اينكه صفات حضرت حق عين ذات اوست كاملاً تحاشى نموده و نفى كرده است و عجيب تر آنكه گفته است: ميان اسماء الهى و خلق و همچنين ميان صفت هايى كه بر حق تعالى است و صفت هايى كه بر خلق او واقع است اشتراك لفظى وجود دارد.)
امام(ره) براى قاضى سعيد بسيار احترام و ارزش قائل بودند ودر كتاب مصباح الهدايه صفحه38, 47, 151 و…نام ايشان را با اوصاف والا ياد مى كنند.8 در كتاب آداب الصلوة (ص40) خود به نظريه او پيرامون مكان نمازگزار مطالبى بيان مى كند.
كتاب التعليقة على الفوائدالرضوية از جمله تأليفات امام(ره) مى باشد كه داراى 192صفحه است كه 36صفحه اوّل به شناسنامه و مقدمه تحقيق به همراه نمونه هايى از نسخه هاى خطى است وحدود 30صفحه آخر آن را فهرست ها تشكيل مى دهند. در مقدمه تحقيق ابتدا مؤسسه نشر آثار امام (ره) به معرفى قاضى سعيد بن محمّد مفيد قمى و سپس به ذكر نام تعدادى از اساتيد اشاره نموده است. آنگاه تأثير شديد ايشان از افكار فلسفى و عرفانى ملامحسن فيض كاشانى را يادآور مى شود. در مقدمه نام بيست اثر او را يادآور مى شود كه بيشتر آنها عرفانى و فلسفى است كه آخرين اثرش را (الفوائد الرضويه) ياد مى كند. سپس به بيان روش تحقيق مؤسسه نشر آثار مى پردازد. در آخر مقدمه نسخه هاى خطى اين اثر يادآور مى شود كه چهار نسخه به نام هاى (ل), (م), (س) و (ر) كه نسخه (ر) و (م) از كتابخانه مجلس و نسخه هاى (ل) و (س) از كتابخانه آقاى نجفى شناسايى و تهيه شده كه تحقيق بر اساس اين نسخه ها انجام گرفته و از هر كدام نمونه هايى را ارائه مى كند.
امام خمينى در اين اثر از قاضى سعيد با اين القاب ياد مى كند:
شيخ العرفاء الكاملين, قدوة اصحاب القلوب و السالكين, كاشف إشارات الأخبار و رموزها, مُخرج لباب الآثار و كنوزها, مخزن الطائفة و عينها, و ذخر اهل المعرفة و زينها المؤيّد بتأييدات الربّ المجيد, القاضى الشريف السعيد, أفاض اللّه عليه من أنوار رحمته الواسعة, و تجلّى عليه بالانوار الباهرة, و هواوّل كتاب منه ـ قدس سره ـ وفقنى اللّه لزيارته والاستفادة من حضرته, و لمّا رأيته محتاجاً إلى كشف بعض اسراره, و رفع الحجاب عن بعض استاره أحببت ان اُعلّق عليه بغض التعاليق شارحاً لكلامه.
سپس اظهار مى دارد: (دريافتم كه اين كتاب نياز به تعليق دارد تا اسرار آن كشف و حجاب هاى آن برداشته شود. باشد كه تعليقه شرحى شود بر كلام آن عارف بزرگ) از آن جايى كه اين حديث مركب از بحث قرآنى ـ كلامى و فلسفى و عرفانى است, بالطبع شرح آن و تعليقه آن نيز در حوزه اين چهار علم مى باشد و امام(ره) نيز به فراخور بحث, شرح و بسط داده اند.
امام(ره) در اين كتاب به مباحث فلسفى و عرفانى اهميت بيشترى داده و به بسط اين نوع مباحث پرداخته است. در بعضى از موارد امام(ره) مستقيم بخشى از حديث رأس الجالوت را شرح كرده مانند; (1ـ الثانى: من قوله: علمه البيان). (ص52) و و قوله عليه السلام (ممّن تقول) اشارة الى انَّ الانتساب الذى كنت انت قارئه مع انا نيتك. (ص58).
امام(ره) هر بحثى را كه احساس مى كرد, نياز به توسعه دارد, شرح مى داد; مانند تفسير آيه مباركه خلق الانسان (ص47) و يا مانند انت انت در ص60 و يا مانند ما الواحدالمتكثر (ص85) و همچنين شرح حديث قدسى: قوله (ص) : خلقه ملكاً له رؤوس… أشار عليه السلام فى ذلك الحديث القدسي إلى اسرار رموز و حقائق و كنوز…(ص90) و يا مانند ما المتكثر المتوحد (ص97) و يا مانند ما الموجَد الموجِد (ص127). ايشان آنقدر اين بحث را گسترش داده اند كه خواننده به معنى و مفهوم واقعى آن به راحتى دست مى يابد.
امام(ره) بعضى از مطالب را مختصر شرح داده اند چون قاضى سعيد به اندازه كافى شرح كرده است و يا اين كه آن بحث از نظر علمى آسان بوده و نيازى به توضيح بيشتر ندارد; مانند معنى الكفر و الايمان و الجنّة و النيران و الشيطانين, در ص79 ومانند ما الزائد الناقص, (ص143).
امام(ره) اين كتاب را رساله رمز و اشاره مى دانست. بنابر اين سعى داشت تا بسيار مختصر بنويسد. ايشان در اين خصوص در ص136مى فرمايد: (و ليس فى هذه الرسالة المختصرة الموضوعة للرمز و الأشارة مجال بيان هذه الحقائق و تفصيلها.)
حتى امام(ره) در بعضى از مباحث به جايى مى رسد كه بحث را به لحاظ مسائل عرفانى و سنگين آن قطع مى كند; مانند تبيين مسئله معرفة اللّه و حجاب از نور و ظلمات با شعر حافظ (تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز) كلام را قطع مى كند و آنگاه با جمله (هاهنا أسرار لارحضة لافشائها) حاضر به بيان و افشاى راز عرفانى حكيم و عارف فرزانه قاضى سعيد قمى نمى گردد.
از جمله امتيازات اين اثر, با توجه به نسخه هاى ارائه شده در مقدمه مى توان گفت اين متن شريف نسبتاً دقيق تصحيح شده است.
در تحقيق اين اثر سعى بر آن شده است تا براى كلام و انديشه اى به چند منبع ارجاع شود.
نام و يا كلمات بزرگان و بلكه هر كلامى كه مورد استناد يا استشهاد حضرت امام قرار گرفته است, منابع اصلى آن در پاورقى ذكر شده است.
تهيه فهرستى جامع كه شامل فهرست آيات, احاديث, ادعيه و زياراتِ انبيا و ائمه و ملائكه(ع), اعلام اماكن و مدن, جماعات و طوايف, اشعار, كتاب هاى وارده, مصادر تحقيق و موضوعات ـ كه امرى بسيار ارزشمند است ـ در اين اثر به چشم مى خورد و بر ارزش اين كتاب افزوده است.
متأسفانه در تحقيق اين اثر كاستى هايى مشاهده مى شود كه با توجه به اين كه اثر متعلق به فقيهى فرزانه و عارفى بزرگ و فيلسوفى والا مقام و متفكر و انديشمند قرن و معمار انقلاب و بنيانگذار بزرگ ترين حكومت دينى است, جا داشت مؤسسه نشر آثار, دقت بيشترى در تحقيق و احياى اين اثر گرانسنگ به كار مى برد و بيش از اين در اتقان كار اهتمام مى ورزيد; اگرچه اِشكال و اغلاط در اين اثر همگى به نوع تحقيق و احياناً تايپ و صفحه آرايى بر مى گردد و نه به صاحب فوائدالرضويه و يا صاحب تعليقه.كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
بر روى جلد كتاب نوشته شده است: التأليف الامام الخمينى, كه الف و لام (التأليف) زائد است. در شناسنامه كتاب آمده است: 1ـ الاسم الالكتاب, كه غلط مى باشد و صحيح آن اسم الكتاب مى باشد. 2ـ سنته الطبع آمده كه صحيح آن سنةالطبع است.
بعضى از مصادر اشتباه مى باشد; مانند ص65مصدر 5ـ بحارالأنوار55: 34/10ـ12 و ص116 مصدر2ـ بحارالأنوار 55:44/9ـ12 و ص130 مصدر1, بحارالأنوار3/67 و 149.
در صفحه 144 مصدر 10: سوره هود, آيه7, مى بايست با عنوان مفهوم, مضمون درج مى شد. چون عبارت خود آيه نمى باشد بلكه مفهوم آن است; زيرا اصل, آيه چنين است: (و كان عرشه على الماء), ولى در عبارت كتاب (انَّ العرش على الماء) مى باشد.
در صفحه 117, مصدر2, اصول المعارف للفيض الكاشانى: 27, صحيح(اَنّها شؤون يبديها) نه (هى شؤون يبديها)
در صفحه 160, مصدر2, بحارالأنوار53:275/40, گرچه دعاى معروفى مى باشد, ولى يك جمله از آن (وانكشف الغطا) ساقط شد.
فهرست اماكن و مدن, جماعات و طوائف, فهرست اشعار, از نظر صفحه بندى در انتهاى صفحه قرار دارد كه اين از نظر فن صفحه آرايى درست نيست.
در پايان, كار قابل تحسين محققين و مسئولين مؤسسه تنظيم و نشر آثار حضرت امام را ارج مى نهيم.
پاورقى:
1. مفاتيح العلوم, ص34 و 35, ابى عبداللّه محمد بن احمدبن يوسف الخوارزمى الكاتب.
2. التوحيد, ص417, انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
3. قاضى سعيد ملقب به حكيم صغير.
4. اعيان الشيعه,ج9, ص344.
5. حديث بيدارى, حميد انصارى,ص
6. سرگذشت هاى ويژه از زندگى حضرت امام خمينى, به روايت جمعى از فضلا, ج1, ص129 و 130, گرآورنده و تنظيم: مصطفى وجدانى, ناشر: انتشارات پيام آزادى, فروردين 1362, چاپ نهم 1369.
7. مصباح الهداية, ص43 ترجمه: سيد احمد فهرى, انتشارات پيام آزادى, سال 1360.
8. مصباح الهداية, امام خمينى(رضوان اللّه تعالى عليه), ترجمه: احمد فهرى, ص38,47,151 و 196, انتشارات پيام آزادى, سال 1360.