امروزه نقش اجتماعى زنان قابل انكار نيست اما چگونگى و حدود اين نقش و فرصت يا تهديد بودن آن، معركه آراء و محل تضارب افكار قرار دارد كه در مجموع سه رويكرد را ميان متفكران اسلامى از عصر مشروطيت تاكنون به وجود آورده است. در اين مقاله فرصت حضور زنان در مراكز علمى و پژوهشى، اشتغال، قضاوت و رياست، امر به معروف و نهى از منكر و آموزش و تهديدها و آسيب شناسى حضور يا عدم حضور اجتماعى بانوان مورد كنكاش قرار گرفته است. پديده حضور و مشاركت زنان در عرصه هاى فرهنگى، سياسى، اجتماعى، اقتصادى و … غير قابل انكار است.
بى ترديد نيروى انسانى از مهمترين ابزار قدرت به شمار مى رود و نيمى از نيروى انسانى جامعه را زنان تشكيل مىدهند، بنابراين در سه مخواهى مى بايستى برخى از فرصتهاى مشروع سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى را براى زنان ايجاد كرد و نقشه و سهم معقول و منطقى براى آنان در نظر گرفت.
امروزه بسيارى حضور اجتماعى زنان را امرى مسلّم و يك حق مى دانند كه زنان مى بايستى به آن دست يابند. البته اين بدان مفهوم و معنا نيست كه در جامعه اسلامى ما زنان از اين حق باز مانده اند و مورد كم توجهى و بى مهرى قرار گرفته اند. اگر چه قبل از انقلاب شكوه مند اسلامى زنان حضور اجتماعى متناسب با شأن نداشتند و يا از سوى عالمان و متدينان از حضور در جامعه نهى مى شدند؛ علت ساختار نظام ستم شاهى و ماهيت فاسد آن بود كه در آن به زنان نگاهى ابزارى داشتند اما با تغيير نظام و ظهور انقلاب اسلامى، دگرگونى اساسى در ساختار اجتماعى ايجاد شد كه عامل اساسى براى تغيير نگرش بسيارى از افراد شد، در نتيجه گسترش حضور زنان در عرصه هاى مختلف از جمله در مسائل اجتماعى را به دنبال داشت.
حال كه به بركت پيروزى انقلاب اسلامى و نظام مقدس جمهورى اسلامى و ديدگاه هاى راهگشا و ماندگار حضرت امام خمينى(ره)، حضور و نقش زنان در عرصه هاى گوناگون فرهنگى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى فراهم آمده، فرصتى گرانبهاست كه با برنامه ريزى دقيق، برخوردى خردمندانه و عقلانى، و با فهم درست و تبيين منطقى از آن، اين توان قدرتمند را تقويت و استوار كرد.
بايسته و شايسته است به خوبى از اين ميراث گرانقدر نگهدارى و بهرهورى شود. نبايد سليقه هاى شخصى، پيشداورى ها، تعصبات جنسى و اختلاف طبيعت و آفرينش را در بهره ورى دخالت داد، زيرا وجود هر يك از زن و مرد به تنهايى و محروميت از توان زنان، آسيب جبران ناپذيرى بر پيكر حركت نوپاى انقلاب را به دنبال خواهد داشت.
نقش زنان در عرصه هاى مختلف به ويژه در مسائل اجتماعى بر هيچ خردمندى پوشيده نيست امّا چگونگى شيوه حضور و عرصه تلاش، محل بحث و تضارب افكار دانشمندان، فرهيختگان و صاحب نظران مسائل زنان مى باشد.
در اين فرصت كوتاه برآنيم تا در حد توان به تبيين اين مسئله بپردازيم تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
اسلام، احياگر نقش بانوان
اسلام احياگر شخصيت زن و حافظ كرامت انسانى اوست و با قيد و بندهاى جاهليت، نيز بىبند و بارى و آزادى گسيخته جاهليت نو مخالف مىباشد و حقوق سياسى، اقتصادى، فرهنگى و اجتماعى زنان را تأمين كرده است. متأسفانه كوتاه بينى بسيارى از افراد و متحجران باعث ايجاد اتهامات و بدبينى ها شده است.
آموزه هاى آيات و روايات و برداشت هاى نادرست
قرآن مجيد كه منبع اصلى معارف غنى اسلامى است، مصون از هر گونه تحريف مىباشد، به همين دليل مبانى اعتقادى فرقههاى مسلمان به يكديگر نزديك است و در بسيارى از موارد اصولى با هم يكى مىباشد. امّا قرآن مصون از تفسير به رأى نيست، و از اينرو شايد مهمترين عامل پيدايش فرقه ها، تفسير به رأى باشد. بنابراين گفتار و رفتار مسلمانان لزوماً ملاك شناخت اسلام نمىباشد. و براى شناخت اسلام و معارف الهى بايد از سرچشمه زلال قرآن كريم و بيانات و فرمايش هاى اهلبيت: يارى جست و از آن بهره مند شد.
امروزه مباحث فرهنگى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى و حتى اعتقادى براى مسلمانان دو ميراث موازى و تا حدودى شايد ناهمخوان به يادگار گذاشته است. برخى وارث تعاليم والايى هستند كه از اولياى دين در صدر اسلام و دين شناسان صادق و امين در طول تاريخ دريافته اند و قطعاً همگان چنين توفيقى نداشته اند، از اينرو ميراثداران اين ثروت عظيم و بىانتها به دليل شرايط و فضاى اجتماعى سياسى حاكم آن زمان، انگشت شمار بوده اند. از سوى ديگر، افرادى بودند كه در مدت كوتاه همراهى و مصاحبت با پيامبر(ص) همه نگرش هاى جاهلى و فرهنگ بىبنيه و اساس قومى و عربى را نتوانستند از ذهن خود بيرون كنند. فرهنگ جاهلى كه به زنان استقلال در زندگى نمى داد و حرمت و شرافتى براى آنان جز حرمت و شرافت خانواده نمى شناخت، به زنان ارث نمىداد، تعدد زوجات را مانند يهود بدون هيچ مرزى روا مى دانست، طلاق را بدون هيچ قيد و شرطى ممكن مى ساخت و دختران را زنده به گور مى كرد! با فضاى ايجاد شده پس از رحلت رسول اكرم(ص) حوادث و رخدادهاى خودساخته، چهره دينى به خود گرفت و به نام سنت و مذهب رخ نماياند و ماندگار شد. سياستمداران اموى و بعد از آن عباسى آن را سياست كلان و منشور حكومت خود قرار دادند و سپس به دست هم قطاران خود سپردند. بنابراين نااهلها نتوانستهاند الگويى از زن مسلمان و چگونگى حضور اجتماعى آنان همانند بسيارى از زمينه ها ارائه نمايند. از اينرو بسيارى از محققان غربى به هنگام اظهار نظر در مورد احكام اسلام به ويژه شخصيت زن، به نتايج و قضاوت به دور از حقيقت مى رسند و نگاهى منفى و گاه دوگانه پيدا مى كنند، چون متأسفانه بسيارى از منابع و كتبى كه در كتاب خانه هاى دانشگاهها و مراكز آموزشى و پژوهشى كشورهاى مسلمان و حتى ديگر كشورهاست، برگرفته از همين تفكر مىباشد.
امّا شخصيتهاى علمى هنگامى كه با ديدگاه مترقيانه اسلام ناب محمدى(ص) آشنا مىشوند، قضاوتها كاملاً تغيير مىكند. در اين ديدگاه با شخصيتهايى همچون حضرت خديجه، حضرت فاطمه زهرا، حضرت زينب كبرى – درود خدا بر آنان باد – و بسيارى از زنان ديگر مانند امسلمه آشنا مىشوند كه هر كدام به تنهايى نقش بسيار مهم در دگرگونىهاى فرهنگى، اقتصادى، سياسى و اجتماعى در عصر خود و حتى زمانهاى بعد از ايفا كردند. بسيارى از زنان با پيامبر اسلام(ص) بيعت كردند. در بيعت عقبه كه هفتاد و سه نفر از مردم مدينه به همراه مصعب بنعمير با پيامبر(ص) بيعت كردند، دو نفر از زنان مدينه بودند.(1) أسماء دختر يزيد بنسَكَن از جمله زنانى بود كه به همراه عدهاى از بانوان با پيامبر(ص) بيعت كرد.(2) در واقعه مهم و تاريخى غدير نيز زنان با امام على(ع) بيعت كردند. در آن زمان بيعت از مسائل مهم اجتماعى بود كه زنان نيز حضور جدى و پررنگى در آن عرصه اجتماعى داشتند. چنين زنانى امروزه به عنوان الگوى كردارى و گفتارى زنان مسلمان مىباشند.
شاگردان مكتب راستين امام خمينى(ره)
امام راحل معتقد بود كه نه تنها زن مىتواند در عرصههاى مختلف اجتماعى حضورى نقشآفرين و تأثيرگذار داشته باشد، بلكه بايد چنين نقشى را ايفا كند. ايشان به ميزان تأثير زنان در اين عرصه باور داشت و در اين خصوص فرموده است: «حضور زنان در صحنه هاى سياسى و اجتماعى نه تنها لازم، بلكه واجب و ضرورى است … و زن بايد در مقدرات اساسى مملكت دخالت كند.»(3) اين نگاه فقيهى فرزانه است كه براى تربيت فرزند و نقش مادرى زنان اهميت بسيار والايى قايل است امّا هرگز از ضرورت حضور زن در مسائل اجتماعى و آثار مثبت آن غافل نيست.
علامه طباطبايى
ايشان در تفسير آيه 228 سوره بقره به بررسى تفصيلى وضعيت زندگى زن در ملل غير متمدن، متمدن و عرب پيش از اسلام، همچنين پس از ظهور اسلام پرداخت. در تفسير آيه «و عاشِرُوهنَّ بِالمعروفِ»(4) مى نويسد:
«طرز معاشرت متعارف، معاشرت در يك زندگى اجتماعى است كه در آن اجتماع، هر فرد خشت بناى جامعه بوده و يكسان با ساير افراد در سازمان جامعه انسانى بر تعاون و همبستگى و كمك عمومى نوعى سهيم مى باشد و به هر يك از افراد جامعه اين وظيفه متوجه است كه به قدر قدرت خود در رفع احتياجات جامعه كوشش كرده و آنچه را مورد استفاده اوست كسب كند.»(5)
ايشان معتقدند زنان مىتوانند در عرصههاى مختلف اجتماعى حضورى فعال و تأثيرگذار داشته باشند و از توان نيمى از انسانهاى جامعه نبايد غفلت كرد.
آيت اللَّه جوادى آملى
ايشان در خصوص اينكه قرآن نه تنها به زنان مجوز حضور فعال در صحنههاى اجتماعى داده بلكه به مردان نيز توصيه و هشدار مىدهد كه اجازه دهند زنان هم در عرصه هاى مختلف، حضورى فعال و پرتلاش داشته باشند؛ اگر چه براى آنان ناخوشايند باشد معتقد است:
«قرآن ما را متوجه كرده و مىفرمايد: با زنها معاشرت نيك داشته باشيد و زن را چون مرد در مجامعتان راه دهيد و اگر خوشايندتان نيست كه آنها در مجامعتان شركت كنند، اين كار ناخوشايند را بكنيد چرا كه ممكن است خير فراوانى در اين كار باشد و شما ندانيد. «و عاشروهنَّ بالمعروف» اين معاشرت اختصاص به مسائل خانوادگى ندارد. گاهى تعصب جاهلى يا رواج فرهنگ ناصواب يا تعصب خام و مانند آن به مرد اين چنين تلقين مىكند كه تو نمىتوانى با زن در يك مؤسسه همكارى كنى يا زن در جامعه نمىتواند حضور داشته باشد.»
وى در خصوص «و ان كرهتمو هنّ»(6) مىگويد: «اگر نمىپسنديد كه زنها از حيات اجتماعى صحيح و سالمى برخوردار باشند بدانيد كه اين كراهت تان ناروا است.»(7)
جريانشناسى حضور اجتماعى زنان
يكى از پژوهشگران معاصر در نگاه جريانشناسى، حضور اجتماعى زنان را در يكصدساله اخير به سه جريان فكرى نسبت مى دهد و مىگويد:
متفكران اسلامى، از عصر مشروطيت تاكنون در برخورد با زن، ديدگاههاى متفاوتى را ارائه كرده اند. اين نگرش هاى متفاوت، در عرصههاى معرفتشناسى، حضور اجتماعى و حقوق زنان مطرح شده است. گروه اوّل، كسانى هستند كه افكار اروپائيان در خصوص زنان را مورد نقد قرار مىدهند و در مقابل انديشه هاى جديد در مورد زن به موضع گيرى مى پردازند. اين گروه معتقدند زن بايد در خانه بماند و به تربيت فرزندان خود بپردازد، زيرا كمال زن در همين است. اين ديدگاه در عرصه معرفتشناسى، نگرشى منفى نسبت به زن دارد. در فقه شافعى در مورد خواندن نماز بر ميّت آمده است: «مرد بايد نماز بخواند چون كه به خدا نزديكتر است و نمازش بهتر مقبول مى شود.» در نگاه گروه سنتى، هدف از بيرون آوردن زن از خانه، فاسد كردن او دانسته شده است.
گروه دوم، نگرش دوم نسبت به زن كه در دهه پنجاه شكل مىگيرد، از سوى علامه طباطبايى و پس از آن، شهيد مطهرى مطرح مى شود. اين گروه از نظر معرفت شناسانه از هويت زن كاملاً دفاع مى كنند و براى اثبات اين مسئله از آيات قرآن و فلسفه نيز استفاده مىكنند. ايشان معتقدند: زن مانند مرد از استقلال كامل برخوردار است … اين گروه در زمينه معرفت شناسى و جنبه هاى اجتماعى زن گام هاى بسيار مفيدى برداشته كه از جمله مىتوان به كتابى كه آيت اللَّه جوادى آملى در خصوص زن (زن در آيينه جلال و جمال) نگاشته اند اشاره كرد. حضرت امام خمينى(ره) نيز در خصوص تبيين جنبههاى اجتماعى زن، در عرصههاى معرفتشناسى، مسائل مهمى ارائه كردند.
گروه سوم؛ اين گروه نيز در دهه سوم انقلاب شكوهمند اسلامى شكل گرفت و به بازبينى ديدگاه هاى حقوقى در مورد زن پرداخت. اين گروه علاوه بر اينكه در زمينه مسائل معرفت شناسى و جنبه هاى اجتماعى زن، با گروه دوم هم عقيده بودند، در زمينه مسائل حقوقى نيز عرصه هاى جديدى را مطرح كردند.(8)
فرصت هاى اجتماعى زنان
امروزه فرصتهاى فراوان اجتماعى پيش روى زنان قرار دارد مانند تدريس، تبليغ، تحقيق، آموزش، قضاوت، امر به معروف و نهى از منكر، مشاغل ادارى و كارشناسى، پزشكى، مهندسى، هنر، تربيت بدنى، نمايندگى مجلس شوراى اسلامى و شوراهاى شهرى و روستايى، حضور و نقش آفرينى در مراكز علمى و دانشگاهى و بسيارى از موارد كه مجال ذكر آن نيست. امّا مهم آن است كه زنان شناخت درستى از فرصتها داشته باشند. در واقع با بهره مندى از يك تعريف جامع، فرصتها را از تهديدها تشخيص دهند. همچنين فرصتهاى مشروع و قانونى را از فرصتهاى غير مشروع جدا كنند، زيرا هر فرصتى مشروع و قانونى نيست. ظاهر زيبا و فريبنده بسيارى از فرصتها، آنها را گرفتار نسازد، زيرا به واقع تهديد است!
ممكن است برخى از بانوان در مواردى از فرصت ها كارنامهاى موفق نداشته باشند، كه به اين مفهوم نيست آن عرصه، فرصتى مناسب براى آنان نمىباشد؛ حتى ممكن است برخى از زنان در عرصهاى كه براى آنان به عنوان فرصت تلقى نمىشود موفق باشند، كه به اين مفهوم نيست كه ساير زنان نيز مى بايست آن عرصه را فرصتى براى خود بدانند. پس بايد فرصت را درست شناخت.
حضور زنان در مراكز علمى و پژوهشى
در گذشته، زنان به دليل شرايط خاص اجتماعى نمىتوانستند به بسيارى از حقوق خود به طور كامل و بدون مشقت و زحمت دستيابند. از جمله مىتوان به عدم دسترسى و ورود به مراكز علمى و پژوهشى كشور حتى در سطح پايين ياد كرد. علت، ناامن بودن فضاى اجتماعى بود، كه در نتيجه پدران، مادران و همسران با حضور دختران و زنان در مراكز آموزشى و پژوهشى مخالفت داشتند. در اين صورت توان بالقوه آنان به فعليت نمىرسيد؛ اين وضع بسيارى از مردان را به توهم واداشت كه زنان از درك مسائل علمى و پژوهشى عاجزند.
امّا پس از پيروزى انقلاب اسلامى و پيراسته شدن فضاى اجتماعى، زنان وارد عرصههاى علمى، آموزشى و پژوهشى شدند و توهم ها را زدودند، ولى اين حركت كافى نيست.
فضاهاى علمى و پژوهشى همواره از جايگاه بسيار والاى برخوردار است. و تلاشهاى علمى و پژوهشى، همواره در زيرساخت هاى مهم تا توليد، نقش آفرينى مىكند.
همگان بر اين باورند كه مهمترين سرمايه هر كشورى، دانشمندان مى باشند، بنابراين زنان مى بايستى در آموزش و پرورش نقش آفرينى و حضور فعال در عرصه هاى پژوهشى بخصوص در خصوص مسائل مرتبط با زنان داشته باشند.
اشتغال زنان
امروزه اشتغال زنان يك پديده مهم اجتماعى است كه از زاويههاى مختلف قابل بررسى است. در اين بخش سخنى از اشتغال بىضابطه به ميان نمىآوريم زيرا اشتغال بىحد و مرز را تهديد براى شخصيت زن مىدانيم، نه فرصت.
زنان مانند مردان از حقوق مساوى در عرصههاى سياسى، اقتصادى و اجتماعى برخوردارند. اگر زنان در بسيارى از عرصه ها حضور ندارند، به لحاظ منع شرعى و يا قانونى نيست، زيرا احكام اسلام پاسخگوى تمام نيازهاى اجتماعى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى فرد و جامعه مىباشد و بايدها و نبايدهاى آن كاملاً روشن است، گرچه استثنائاتى وجود دارد.
آيت اللَّه امينى در اين خصوص مىگويد: خانمها مانند مردها مى توانند در همه رشتههاى اقتصادى، سياسى و اجتماعى فعاليت كنند و شرعاً هيچ ممنوعيتى در هيچ رشته اى ندارند. فقط در دو مورد اختلاف نظر است: يكى در رشته «قضا» است كه فقهاى ما دو دسته هستند: بعضى اشتغال به شغل قضا را براى خانمها جايز مىدانند و بعضى هم منع كردهاند. در مورد تصدى حكومت هم اين اختلاف وجود دارد كه آيا زن مىتواند مثلاً رئيس جمهور بشود يا نه؟ امّا در ساير رشته ها، آزادى مطلق دارند و ممنوعيتى وجود ندارد.(9)
امر به معروف و نهى از منكر
حضور فعال زنان در عرصههاى امر به معروف و نهى از منكر از نمونههاى فعاليتهاى اجتماعى زنان و فرصت مناسب براى احياى شخصيت زنان و حراست از كرامت آنان به شمار مىرود.
در هشت مورد در قرآن كريم مسئله امر به معروف و نهى از منكر مورد توجه قرار گرفته است. پيامبر اكرم(ص) نيز سعى در اجرا و عملياتى كردن دستور قرآن داشت و همواره بر آن تأكيد مىورزيد.
«و المؤمنونَ و المؤمناتُ بعضُهم اولياءُ بعضٍ يأمُرونَ بالمعروفِ و يَنهونَ عَنِالمنكر؛(10)
افراد با ايمان جامعه، مردان و زنان بعضى بر بعضى ديگر اين ارتباط و نظارت را دارند كه امر به معروف و نهى از منكر كنند.»
زنان مانند مردان مى بايستى در اين عرصه اجتماعى حضور فعال داشته باشند و به آيات قرآن جامه عمل بپوشند تا احكام الهى در اجتماع و خانواده گسترش يابد و منكر از جامعه رخت بربندد.
آموزش
بى شك هر چه سطح دانش و معرفت زنان بالاتر برود، نقش آنان در بهسازى خانواده و اجتماع پرمحتواتر مى گردد. زنان در عصر جاهليت به خانهدارى، مراقبت از حيوانات، نگهدارى چادرها و برافراشتن آن، نگهدارى فرزندان و آموزش دختران مى پرداختند. از آنجا كه دختران را در سنين پايين شوهر مىدادند، سعى بر آن داشتند در آن مدت به دخترانشان تمامى مسائل را آموزش دهند.
شايد تعداد بسيار محدودى از زنان را پيدا كنيم كه از اين حلقه پا فراتر گذاشته باشند و به ادبيات و شعر و ديگر عرصهها دست يافته باشند.
ظهور اسلام در شبه جزيره عربستان علاوه بر آنكه دگرگونى بزرگ در جايگاه اجتماعى، سياسى و فرهنگى زنان پديد آورد، موجب تحولى سترگ در حوزه آموزش زنان نيز شد.
پيامبر اسلام(ص) نهضت بزرگ آموزش مردان و زنان را با شعار «طلب العلم فريضة على كل مسلم» آغاز كرد و زنان را همانند مردان موظف به شركت در نهضت بزرگ فراگير دانش و آموزش علم دانست. از اينرو زنان زيادى پس از فراگيرى علم حديث و فقه، به نقل روايات، بيان فقه و گفتن شعر پرداختند. كتاب هاى زيادى به معرفى زنان راوى و شاعر پرداختهاند كه گواه اين مدعا مىباشند.
مسلمانان اين سنت پيامبر(ص) را پىگرفتند و به آن اهميت ويژه دادند و امروزه بسيارى از مسلمانان از نعمت سواد برخوردارند و زنان مسلمان با توجه به امكانات و توان مالى خانواده ها از اين فضل بهره بردهاند.
اين رسالت بزرگ و سنگين بر عهده پدران و همسران مىباشد. بر آنان است زمينه مناسب آموزش و رشد سطح دانش دختران و زنان را به خوبى فراهم سازند، تا زنان با فراگرفتن آموزشهاى مختلف به عرصههاى گوناگون اجتماعى راه يابند. آموزش زيرساخت حضور جدى، ثمربخش و بهينه زنان در عرصه هاى مختلف از جمله اجتماعى است.
در عصر ما كه سازمان ملل برنامههاى خود را بر اساس دانايىمحور تنظيم مىكند و برنامه چهارم توسعه دولت نيز بر دانايىمحورى تنظيم شده است، همچنين تأكيد يونسكو بر ضرورت فراگيرى رايانه و اينترنت و اعلام اينكه در سال 2005 هر كس دانش فناورى ارتباطات، و اطلاعات بخصوص رايانه را نداشته باشد، بىسواد است بايد آموزش و رشد علمى زنان و دختران بيش از پيش مورد تأكيد قرار گيرد.
تهديدهاى اجتماعى زنان
بىشك تعريف دقيق و شناخت درست از چگونگى حضور اجتماعى زنان، فرصتها و تهديدها را روشن و شفاف مىسازد، در اين صورت زنان مىتوانند دريابند كدام حضور فرصت است يا تهديد. برخى به لحاظ عدم تعريف و شناخت درست از حجاب آن را براى زنان محدوديتآور و سلب آزادى مىدانند، در حالى كه حجاب نه تنها محدويت نيست بلكه مصونيت براى زنان مىباشد و نگاهبان شخصيت و كرامت انسانى و تعالى زنان است.
شناخت درست فرصتها و تهديدها، زنان را در انتخاب مسير يارى مىكند. برخى از تهديدها مانند مدگرايى، كوچك شمردن خانهدارى، حضور تبليغاتى، ابزار رسانهاى و اشتغال افراطى مىباشند.
امّا برخى از تهديدها، با مجموعهاى از تدابير، به فرصتها تبديل شدند. زنان با برخورد درست مىتوانند تهديدها را به فرصتها تبديل كنند مانند حضور رسانهاى و مطبوعاتى و حضور در مشاغل مشترك با مردان اما با بىتوجهى ممكن است به تهديد تبديل شود.
در اين بخش به برخى از تهديدها به طور گذرا مىپردازيم:
مد گرايى
مدگرايى دنباله روى كوركورانه است كه هيچ خردمندى آن را نمىپذيرد. متأسفانه مدگرايى در زنان بيشتر مصداق پيدا كرده و حداقل نگاه عمومى جوامع مختلف اين است كه زنان بيشتر دنبال مد در پوشش، آرايش و زندگى هستند. اگر اين باور را نپذيريم و غلط بدانيم، ولى از مقبوليت عمومى بالايى برخوردار است.
مدگرايى زمينه مساعد و پرخطر براى ورود به عرصهاى جديد و پر چالش است. مدگرايى گام نخست در راهِ استفاده ابزارى و تفريحى از زنان مىباشد. پس از ورود و آلودگى به چنين وضع نا بهنجارى، بازگشت از آن، بسيار سخت به نظر مىرسد. پس زنان نبايد با كردار و گفتار خود، زمينه پذيرش چنين وضعى را ايجاد كنند تا عموم قضاوتى نادرست از آنان داشته باشند.
كوچك شمردن خانه دارى
بىترديد خانهدارى كه مجموعهاى از تلاشهاى زيرساختى به شمار مىرود، خانهنشينى نيست و يا بيكارى تلقى نمىشود. متأسفانه بسيارى خانهدارى را بيكارى مىپندارند و خانهدارى را مساوى با بىسوادى مىدانند؛ گويا خانهدارى يعنى در خانه ماندن و روز را به شب رساندن. گاه تعبير «خانهدار»، توهينى نابخشيدنى به شمار مىرود!
مسئولان مؤسسات آمارى در طراحى فرمهاى آمار، خانهدارى را در آخرين مؤلفه ها قرار مىدهند و هنگام تحليل آمارى ارزش چندانى براى آن قايل نيستند. همچنين هنگام آمار اقتصادى، سهم زنان خانهدار را در نيروى كار، رشد و توسعه اقتصادى برآورد نمىكنند. شايد در سبب شناسى اين باور بتوان گفت از آنجايى كه زنان خانهدار از هيچ نوع تسهيلات دولتى همانند بيمه و آموزش مهارتها برخوردار نيستند، نيز ديدگاه اسلام نسبت به مادران و نقش كليدى آنان در بسترسازى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و تربيت فرزند به طور شفاف بيان نشده، خانهدارى كوچك شمرده شده است و اين جايگاه مهم و سرنوشتساز، فراموش شده مانده، در صورتى كه نقش اساسى دارد. بانوان مىتوانند با تلاش و برنامه ريزى هويت اصيل خانه دارى را باز گردانند و به عنوان مهمترين رسالت زن آن را معرفى كنند. خانهدارى، حضور در اجتماع را نفى نمىكند بلكه مكمل يكديگر مىباشند.
خانهدارى بستر فرهنگ سازى و اصلاح اجتماع و رشد انسانها است. آنگاه كه مردان دچار بحرانهاى اقتصادى مىشوند و يا شغل خود را از دست مىدهند، نقش زنان در مديريت منزل و تدبير آنان در اداره زندگى و مديريت مصرف، روشن و آشكارتر مىشود. زنان در چنين موقعيتهايى همزمان سه سيستم را در كنار هم مديريت مى كنند: آنان در كنار كار در منزل مانند خياطى، قالىبافى و گلدوزى و … به صرف جويى هاى لازم و اجراى الگوى صحيح مصرف مىپردازند، همچنين روح و روان اعضاى خانواده بخصوص سرپرست خانواده را مديريت مىكنند. با اعمال اين مديريت به ايجاد فضاى سالم و سازنده در منزل و تأمين معاش مىپردازند و بحران را رهبرى كرده و كشتى پرتلاطم را به ساحل نجات و آرام مىرسانند. بنابراين نبايد خانه دارى را كوچك شمرد. كوچك پندارى آن جفايى بزرگ به حقوق زنان و مردان و اجتماع مىباشد.
اشتغال افراطى
بسيارى از زنان حضور خود در امور اجرايى را افتخار مىدانند، پس سعى بر آن دارند به هر شكلى به اين جايگاه صعود كنند. شايد بعضى تصور كنند نيازهاى مادى آنها را به اين حركت وا داشته است امّا همواره واقعيت اين نيست. اشتغال صرفاً به معنى كسب درآمد نيست، بلكه بايد به واژه اشتغال با نگاه كلانتر نگريست. اشتغال يعنى تلاش و فعاليت نقشآفرين و حماسهساز. كوتاه نگرى است اگر كسانى گمان كنند به صرف حضور اجتماعى مىتوانند به جايگاه واقعى خود دست يابند.
شخصيت و كرامت زنان بيش از صِرف حضور ارزش دارد كه به دنبال مشاغل كاذب و به دور از شأن و منزلت زنان است.
زنان و رسانه ها
رسانهها قوىترين ابزار براى نشر انديشه ها و كارآمدترين وسيله براى نفوذ فرهنگ به درون جوامع به شمار مىرود. همگان به قدرت رسانه ها اذعان دارند و هرگاه قدرتمندان جهان از قدرت نظامى خود نااميد شوند، از اين ساز و كار براى دستيابى به اهداف خود كمك مىگيرند.
از هنگام پيدايش رسانههاى جديد، حضور زنان در اين عرصه، از موضوعهاى مهم پژوهش جامعهشناسان و دغدغه دستاندركاران مسائل زنان قرار گرفت. سه ديدگاه در خصوص حضور زنان در اين قدرت و جود دارد:
نگاه اوّل، زنان را قدرت جذب رسانه مى شناسد و به آنان همواره نقش هاى تفريحى و ضد اخلاقى مىدهد، نيز زنان را در معرفى چگونگى استفاده كردن از توليدات خود به كار مىگيرد. اينان قدرت و توانايى هاى انسانى زنان را در مسير نادرست قرار مى دهند و فقط در پرده سينما، صفحه تلويزيون، مطبوعات و پوسترهاى تبليغات كالاهاى شركتها ظاهر مىسازند. در كشورهاى امريكايى، اروپايى و بسيارى از كشورها مانند ژاپن، مالزى، فيليپين، هند و … به طور رسمى اين نوع تلاش ها و فعاليت ها صورت مىگيرد.
نگاه دوم مىگويد: حال كه رسانه ها به زنان نگاه ابزارى دارند و شخصيت و جايگاه انسانى زنان را خدشه دار كردند محل امن و مناسبى براى حضور زنان نمى باشند. بنابراين ضرورتى ندارد زنان در عرصه رسانه ها حضور يابند، حتى در پشت صحنه. بسيارى از حكومت ها به زنان مجال و فرصت حضور نداده و به توان آنان اعتقادى ندارند و آنان را ضعيف مىپندارند.
ديدگاه سوم را بسيارى به آن معتقدند و آن اينكه همانند مردان مىتوانند نقشهاى اصلى داشته باشند و در مسير توسعه و رشد فرهنگى و استوار بنيان خانواده و اجتماع نقش ايفا كنند. و در رسانهها به دفاع از ارزشها و مفاهيم اخلاقى بپردازند. در اين نگاه زنان در برنامهريزىها و سياستگذارى هاى كلان و ملى نقش خواهند داشت.
بى شك مقوله زن و رسانه ا از مباحث مهم اجتماعى است و غافل شدن از آن از دست دادن فرصت است. اگر چه در جهان امروز رسانه ها زنان را به عنوان ابزار، و مردان را به عنوان مظهر قدرت و با موقعيتى برتر نگاه مىكنند. امّا زنان هم خود معتقدند كه نمىتوان همه گناه وضع موجود را به گردن مردان نهاد، چرا كه بانوان خود اجازه استفاده ابزارى را به رسانه ها مىدهند. زنان در پيدايش اين وضع نادرست نقش اساسى دارند چرا كه برخى از آنان ناخودآگاه يا خودآگاه براى ابزار شدن و بهره گيرى در تبليغ كالاهاپيشقدم مى شوند.
البته تلاش براى مقابله با ابزار انگارى، تنها از زنان ساخته نيست. از آنرو كه اين حركت جهانى و فراگير است، شايسته است سازمانى فراملّى و بين المللى، از كيان و حيثيت زنان دفاع كرده و مسئله مهم «زنان و رسانه ها» را به شكل علمى، منطقى و درست سازماندهى و ساماندهى كنند تا شأن و منزلت و كرامت انسانى زنان در اين عرصه حفظ شود.
مقايسه زنان با مردان
از جمله موضوعهايى كه حضور زنان در اجتماع را مورد تهديد قرار مىدهد، مقايسه حضور زنان در فعاليتهاى اجتماعى با مردان مىباشد. متأسفانه بسيارى از نويسندگان و حتى زنان دستاندركار در امور بانوان در سازمانها و مؤسسات كه در پى حضور بيشتر زنان در عرصههاى مختلف هستند، گرفتار اين چالش شدهاند و همواره در همه عرصه ها زنان را با مردان مقايسه مىكنند. اينان تصور مى كنند از مقايسه آمارى مىتوانند اطلاع رسانى خوبى در بىتوجهى به نيمى از انسانهاى جامعه داشته باشند در حالى كه به آثار منفى و پيامد آن توجه كافى ندارند. چنين مقايسهاى علاوه بر اينكه به زنان بى توجهى بيشترى صورت مى گيرد و موجب آزار روحى آنان مىشود، مردان را نيز حساس تر مىسازد تا به دنبال يافتن راهكارهاى جلوگيرى از حضور زنان و ممانعت از رشد آنان در مسئوليت هاى اجتماعى ايجاد شوند!
نمونه اين نوع مقايسهها در مقالات، مصاحبهها، گفتگوها و سخنرانى ها فراوان يافت مىشود. به نظر مىرسد وارد مقوله مقايسه و تطبيق شدن، بزرگترين ضربه را بر پيكر نيمه حضور زنان در مسائل اجتماعى وارد مى سازد و حتى اگر از سرِ دلسوزى باشد، آثار منفى خود را به جا خواهد گذاشت.
آسيب شناسى حضور يا عدم حضور اجتماعى زنان
بعد از پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى به ويژه در دهه اخير، تلاشهاى فراوانى همچون نشست، همايش، مصاحبه، مقاله، كتاب، فيلم و تئاتر جهت ايجاد بستر مشاركت بيشتر زنان در عرصه هاى فرهنگى، سياسى، اقتصادى و اجتماعى صورت پذيرفت. امّا علىرغم همه اين تلاشها كه بار مالى زيادى را بر نظام تحميل كرد، هنوز حضور اجتماعى زنان نهادينه نشده است، بنابراين جاى پرسش وجود دارد كه چرا اين همه تلاش، اثر كافى نداشته و حضور اجتماعى زنان نظاممند و نهادينه نشده است؟! اين در حالى است كه مركز مشاركت زنان و همچنين پستهاى سازمانى فراوانى به وجود آمد، گويى فقط با پيدايش پست هاى سازمانى در وزارتخانه و ادارات، شمارى مشاغل پديد آمد! آسيبشناسى علمى حضور يا عدم حضور، پاسخ پرسش ما خواهد بود.
امّا در اين بخش به برخى آسيبها اشاره خواهيم داشت:
1- دخالت دادن تعصبات جنسى و اختلاف طبيعت در مديريت سازمانى؛
2- دخالت دادن پيشداورىها در باره زنان در برنامهريزىها؛
3- عدم استفاده از نظريات كارشناسان در حوزههاى مختلف، از جمله دينى براى برنامهريزى و سياستگذارى؛
4- عدم آشنايى يا كمآشنايى برنامهريزان با مبانى اسلامى؛
5- شتاب و تسريع در اجراى بسيارى از برنامههاى ناپخته؛
6- سياسىسازى حضور اجتماعى زنان و بهرهبردارى نابجا؛
7- گامهاى بىاساس و بنيه بر داشتن براى توليد جايگاه اجتماعى زنان؛
8- الگوگيرى از حضور اجتماعى زنان غربى و سعى در پيادهسازى آن در نظام اسلامى؛
9- عدم تعريف علمى، دقيق و منطقى فرصتها و تهديدهاى اجتماعى حضور زنان؛
10- مقاومت بسيارى از مردانِ مخالف حضور زنان در عرصههاى اجتماعى.
همه اين موارد همچنين موارد ديگر را مىتوان به عنوان مانع و آسيب جدى بر سر راه حضور اجتماعى زنان دانست.
بنابراين سئوال دوم مطرح مىشود كه علىرغم وجود مشكلات و تنگناها و برنامهريزىهاى ضعيف، حضور زنان در بسيارى از زمينه ها امكانپذير بود، زنان تا چه ميزان از فرصتها بهره بردند؟
مجموعهاى از تلاشها جهت به وجود آوردن فرصتهاى اجتماعى براى زنان به ثمر نشست كه دو عامل بزرگ را مىتوان به عنوان بسترساز حضور اجتماعى زنان دانست كه عبارتند از:
اوّل، تغيير ساختار رژيم و پيروزى انقلاب شكوهمند اسلامى كه موجب تحول در نگرشها شد؛
دوم، ارائه نظريات و ديدگاههاى راهگشاى فقيهان، عالمان و فرهيختگان كه خاستگاه آن آيات قرآن، سنت رسول اكرم(ص) و روايات معصومين: مىباشد.
به نظر مىرسد زنان از تمام فرصتهاى پيش آمده به خوبى استفاده نكردند. بنابراين مسئولان و متوليان امور مشاركت زنان مىبايستى آسيبهاى حضور و عدم حضور اجتماعى زنان را درست و علمى بشناسند و تهديدها را دريابند تا بسترسازى مناسبى براى حضور و نقشآفرينى زنان در عرصههاى مختلف به وجود آورند؛ در غير اين صورت پيامدهاى منفى آن بسيار سنگين و غير قابل تحمل براى جامعه و نظام خواهد بود.
پى نوشت ها:
1) سيره ابنهشام، ج2، ص47.
2) الاصابة، ج2، ص234.
3) صحيفه نور، ج5، ص153.
4) سوره نساء، آيه19.
5) الميزان، ج2، تفسير سوره نساء، آيه19.
6) سوره نساء، آيه19.
7) زن در آينه جلال و جمال، ص394.
8) مجله پگاه حوزه، شماره 20، ص7، مهدى مهريزى.
9) پيام زن، شماره 61، ص5.
10) سوره توبه، آيه 71.