قرآن تنها كتاب آسمانى است كه از تحريف ايمن مانده و معتبرترين منبع علوم و معارف اسلامى است كه معجزه جاويدان و ارجمندى رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم گرديد و مايه حيات روحانى و جسمانى و زندگى فردى و جمعى مسلمانان شد؛ زيرا اين صحيفه الهى چلچراغى است درخشنده، كه هرگز تابندگى آن فرو نمىنشيند و بنيانى است كه پايه هاى آن هرگز تزلزل نمىپذيرد. رسالت اين چراغ فروزنده از چهارده قرن پيش در ابعاد مختلف زندگانى بشر آغاز شد و تا ابد ادامه خواهد يافت.
در جهان پرآشوب امروزى كه ارزشها در ميان گرد و غبار برخاسته از سم اسبان دنياطلبان زراندوز و يورش تبليغاتى ناميمون دگرانديشان غربپرست، به فراموشى سپرده شده، خلأ معنويت بيش از هر زمانى رخ مىنمايد و موجبات انزجار و روگردانى بشر از زندگى سرد، دلمرده و بىانگيزه كنونى را فراهم كرده است.
از اينرو، شناخت قرآن و همنشينى با آن براى هر مسلمانى خصوصاً نسل جوان كه داراى انديشه اى زلال، و راستين است و هنوز پاكدامنى و پاك نهادى او با آرايه هاى فكرى سكولاريزم مواجه نشده، و از سويى كنجكاوىهاى فطرى او، وى را در برابر انبوى از پرسش ها قرار مى دهد، بيش از هر روز ديگر امرى بايسته به نظر مى رسد؛ بايستگى آن بدان جهت است كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم فرمود : «اذا اَلْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ اَلْفِتَنُ كَقِطَعِ اَلْلَيْلِ اَلْمُظْلِمْ فَعَلَيْكُم بِالْقُران» هرگاه فتنه ها چون شب تار شما را محاصره نمود، به قرآن روى آوريد.
قرآن كه سرچشمه دين و ايمان و فرهنگ معنى بخش زندگى مادى و معنوى انسانها است اگر در قلب انسان نقش بندد هميشه ماندگار خواهد بود و انسان نيز پايدار خواهد ماند.
نقش «قرآن» چون در اين عالم نشست نقشهاى پاپ و كاهن را شكست
فاش گويم آنچه در دل مضمر است اين كتابى نيست چيز ديگر است
چون به جان در رفت جان ديگر شود جان كه ديگر شد جهان ديگر شود
همچو حق پنهان و هم پيداست اين زنده و پاينده و گوياست اين
اقبال لاهورى
آنچه اهميت دارد، چگونگى انس با اين منشور هدايت است. در واقع بايد ديد چگونه انسان بايد قرآنگرا باشد، و امور خود را به قرآن پيوند زند و قرآن جزء باورهاى درونى او شود؟
بهترين راه براى انس با قرآن انديشيدن در كلامالله مجيد و تعمّق در مفاهيم و معانى آن است؛ و قرآن نيز انسانها را تشويق به تفكر و انديشه مىكند : «أَفَلاَ يَتَدَبَّروُنَ ألْقُرآنَ» .
اساساً خداوند فلسفه پيدايش و نزول قرآن را تدبر امت در آيات آن و شناخت حقايق مىداند تا اين كه حقيقت براى او آشكار گردد : «كِتَابٌ أَنزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَبَّروُا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُوْلُواألْألْبابِ»؛ قرآن كتاب مبارك و عظيمالشأن است كه بر تو فرو فرستاديم تا امت در آياتش انديشه كنند و صاحبان مقام عقل، متذكر حقايق آن شوند. درآيات ديگر تدبر در آيات خلقت نيز مورد تأكيد كتاب الهى است.
وقتى قرآن مىفرمايد : «أَوَلَم يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ أللَّهَ ألْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى أللَّهِ يَسِيرٌ»؛ انسان به چگونگى خلقت و مرگ پى مىبرد.
و همچنين وقتى مىفرمايد : «أَلَمْ تَرَ أَنَّ أللَّهَ يُزْجِىَ سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَاماً فَتَرَى ألْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَـلِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ ألسَّمَآءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ»؛ انسان به چگونگى خلقت باران و تگرگ پى مىبرد. در واقع انسان را به تفكر و تعمق فرو مىبرد.
بنابراين اگر انسان قرآن را با تفكر و تأمل بخواند، شناخت او به نشانههاى خداوند و قدرت و اقتدار او، و فلسفه خلقت موجودات، بيشتر مىشود كه اين خود موجب پيوند و عشق انسان به قرآن مىگردد.
از اينرو مسلمانان صدر اسلام قرآن را آگاهانه و عاشقانه مىخواندند و در ابعاد گوناگون هر آيه به دقت مىانديشيدند و قرآن را انيس و مونس خود ساخته بودند.
قرآن انيس متقين است :
اميرالمؤمنين عليهالسلام در نهجالبلاغه خطبه همام درباره اوصاف متقين فرمود : اَمّا الليلُ فَصافُّون اَقدامَهُم»؛ هنگام شب پاهايشان براى عبادت جفت مىشود.
«تالين لاَِجْزاءِ اَلْقُرآن»؛ آنگاه قسمتهاى مختلف قرآن را تلاوت مىكنند. «يُرتِّلُونَه تَرْتِيلاً»؛ قرآن خواندنى از سر تامل و انديشه. «يُحَزِنُونَ بِهِ اَنْفُسَهُم»؛ قرآن را با حزن مخصوصى كه از قلبشان پيدا مىشود مىخوانند.
امام زينالعابدين عليهالسلام در مناجاتش با خداوند سبحان، مىفرمايد : «وَ اَجْعَلِ اَلْقُرآنَ لَنا فِي ظُلْمِ الَلْيالي مُونِسَاً»؛ خداوندا! قرآن را در تاريكىهاى شب همنشين ما قرار ده.
شهيد مطهرى فرمود : قرآن را بايد با دقت و شور وافر خواند.ائمه عليهمالسلام قرآن را با چنان شورى مىخواندند كه رهگذرانى كه صداى آنها را مىشنيدند، بىاختيار مىايستادند و منقلب مى شدند و مى گريستند.
آثار انس با قرآن
انس با قرآن آثار بسيار با بركتى دارد كه از جمله مىتوان به موارد زير اشاره كرد :
الف) تفكر در عمل :
ايجاد زمينه تفكر و انديشه در كارها. و پرهيز از خودسرىها را در انسان فراهم مى كند.
ب) آينده نگرى :
آينده نگرى و مآلبينى. افق بسيار روشنى از آينده و مآلبينى انسان را پيش پاى نمايان مى كند.
ج) خودسازى :
انس با قرآن موجب خودسازى، از بين رفتن خودبينى، زدودن حب دنيا و كليه صفات منفى و زشت و ناميمون م ىشود، زيرا قرآن اينگونه صفات را ناپسند مىشمارد. چنين انسانى خود را اسير دنيا نمى سازد بلكه دنيا و آنچه را در آن هست، مسخر خود مىسازد و به عنوان ابزار كار جهت تعالى انسانها به خدمت مى گيرد؛
د) نگرشى نو بر عالم :
با قرآن بودن و همزبان شدن، اين ديد را در انسان پديد مىآورد كه جهان را با نگرشى نو و از دريچه اى با چشم اندازهاى تازه مى بيند و بدان ژرفتر نگاه مىكند.
ه ) بهسازى جامعه :
از آنجايى كه قرآن مجموعهاى از دستورهاى عبادى، اخلاقى، تربيتى و احكام اجتماعى، سياسى، حقوقى، اقتصادى و مشتمل بر پندهاى تاريخى و لطايف را ادبى را در خود جمع كرده، فوق زمان و مكان است و براى همگان و در همه عصرها نازل شده و مايه بيدارى همه جهانيان است. ضمن اين كه نيز نويدبخش قسط و عدل براى همه جوامع انسانى مىباشد.
و) مهجوريت زدايى از قرآن :
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وسلم از مردم زمان خود به خداوند شكايت مى برد، و مىفرمايد : «يا رَبِّ اِنَّ قَوُمِى اِتَخَذُوا هَذَا اَلْقُرآنَ مَهْجُوراً» خداوندا! امت من قرآن را تنها گذاشتند، چون ارتباط آنان با قرآن كمرنگ شده و از آن دورى گزيده اند.
امروز نبايد بگذاريم قرآن به سان گذشته تنها بماند، زيرا عصر ما، عصر قرآن محورى و بازگشت به قرآن و توسل به ثقل اكبر و اصغر است تا از اين رهگذر توشهاى به ديار ابديت ببريم، گرچه جامعه اسلامى ما به بركت انقلاب اسلامى كه وامدار قرآن است رويكرد تازهاى به قرآن دارد، و سخنان امام راحل رحمه الله و رهنمودهاى مقام معظم رهبرى ـ مد ظله العالى ـ و حضور ايشان در مجالس انس و تدريس قرآن، رونق تازه و پرشورى را به دوستداران قرآن داده، و آهنگ گرايش به قرآن و معارف دلپذير آن فراگير شد، لكن جوانان كه نشاط خاص خود را دارند مىبايست با قرآن كه بهار دلهاست و رازهاى بسيارى در خود دارد، انس بيشترى داشته باشند تا اين گلواژههاى بهارى، روح و جسم لطيف آنان را عطرآگين نمايد و چراغى فروزان براى هدايت آنان به سوى حق باشد و بركات مادى و معنوى آن را با چشم سر و چشم دل ببينند.
گر تو مىخواهى مسلمان زيستن نيست ممكن جز به قرآن زيستن
اقبال لاهورى
امام امت در اين خصوص چنين بانگ هشدار برآورد و به آينده سازان مى فرمايد : «شما اى فرزندان برومند اسلام… تدريس قرآن در هر رشته اى از آن را محطّ نظر و مقصد اعلاى خود قرار دهيد. مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد، از كرده ها پشيمان و تأسف بر ايام جوانى بخوريد».